حتی اگر شبکههای داخلی در جذب مخاطب موفق نباشند، هیچ توجیهی وجود ندارد که به شبکههای ماهوارهای روی بیاوریم.
ناجی به نقل از افکار - دنیای تکنولوژی امروزی پر است از شبکه های آنلاین و آفلاین تلویزیونی، شبکه هایی که حتی اگر عمر خود را تقسیم بر میزان دقایق پخش همه آنها بکنید باز هم کم می آورید. اما چقدر از این شبکه ها از جنس ما هستند و یا می توانند باشند؟
پشت سر ایجاد هر شبکه ای فلسفه ای یا به عبارت صحیح تر نیت و یا هدفی نهفته است هدفی که تمام استراتژی ها و تاکتیک و تکنیک های آن رسانه بر اساس آن تنظیم و تعیین می گردند و با کمی ظریف نگری می توان این موارد را فارغ از متن، اسناد و آیین نامه های درون سازمانی از دل گفتمان و حتی ظاهر برنامه ها به دست آورد.
برون داد یک رسانه ماحصل همه فعالیت های اهالی آن بر پایه تفکرات افراد و آیین نامه های مصوب است و می توان تحلیل و نقد یا مثبت و منفی بودن عملکرد شبکه را از طریق متن و فرا متن هایی که بر صفحه های نمایش نقش می بندند، مورد نقد و بررسی قرار داد.
تمام آنچه را که از یک رسانه نمایش داده می شود و شما مشاهده می کنید در صورتی که حتی خود را به عنوان یک بیننده صرف محسوب نکنید و آگاهانه و با فیلتر های ذهنی مناسب در مقابل تلویزیون نشسته باشید، می تواند بر روی ذهن شما اثر گزار باشد. که این اثر بسته به شرایط درونی (باورها و..) و بیرونی (محیط) فرد دارای تاثیرات متفاوت است. اما چند نفر از بینندگان شبکه های ماهواره ای و حتی شبکه های داخلی خودمان با این دقت و با آگاهی به تماشای برنامه ها می نشینند.
تکرار پیام اثر خود را خواهد گذاشت و جادو می کند. حتی با وجود تکثر رسانه ای در عصر حاضر تکرار پیام هنوز دارای اثر می باشد و می تواند باورها را تقویت، اصلاح و یا حتی ایجاد نماید.
* این شبکه ها چه چیز هایی را تکرار می کنند؟
اکثر این شبکه ها کار خود را بروی وظیفه سرگرمی تنظیم کرده اند حتی برنامه های خبری آنها نیز گاهی با حالت سرگرمی نمایش داده می شود( مانند دکتر کپی) . شبکه هایی مثل بی بی سی و... که رویکرد اصلی آنان خبر رسانی است نیز فارغ از شیطنت های خبریشان از رویکرد سرگرمی چه در قالب اطلاع رسانی، برنامه های ورزشی و هنری و... چه پخش فیلم عقب نمانده اند.
در واقع در برآیند کلی عملکرد بسیاری از شبکه های فارسی زبان ماهواره ای، شکل ظاهری کارها در غالب سرگرمی ارائه می شود و الا هدف اصلی فراتر از یک سرگرم سازی صرف است و آنها برای تاثیر بر اذهان در راستای وظایف هدایت و رهبری و تبلیغات این پوسته را انتخاب کرده اند. انتخاب زیرکانه ای که در جنگ نرم امروز به خوبی جواب خواهد داد. اکثر این شبکه ها بیشتر بر روی ایتم هایی چون فیلم و سریال، موسیقی و جنگ تاکید می کنند تا از این طریق با درگیر کردن احساسات مردم، پیام های خود را ناخودآگاه تزریق کرده و به تدریج سبک زندگی، باور و منش و رفتار مردم را مورد تغییر قرار دهند.
پیام هایی که این شبکه ها تکرار می کنند، تکثر گرایی، پاک بودن دل، خیانت، رابطه های بی قد و شرط، لذت جویی، مصرف گرایی و در ابعاد دیگر میگساری، رقص، .... می باشد.
اما با وجود آشکار بودن بسیاری از این پیام ها که نه از نظر سیاسی بلکه از نظر اخلاقی دارای تناقض با فرهنگ ملی و دینی ما می باشد عده ای از هموطنان با این ادعا که ما با آگاهی پای این برنامه ها می نشینیم و این موارد اثری در ما ندارد بدون هیچ چهارچوبی به استقبال این شبکه ها می روند. اما بدین نکته توجه ندارند که حتی با داشتن سواد رسانه ای بالا و وجود فیلترهای مشخص و مثبت در ذهن، نمی توان از اثرات غیر مستقیمی که در مسیر این پیام رسانی است، مصون ماند. چه بسا بسیاری از این افرادی که فکر می کنند آگاهانه در مقابل این شبکه ها نشسته اند و در حالی که این فقط یک تلقین اشتباه است و چهارچوب ذهنی آنها کاملا مساعد تاثیر پذیری است. در واقع حتی اگر شما به دید منتقد به این شبکه ها بنگرید با توجه به اصول روانشناسی باید مراقب تاثیر ناخودآگاه و نرم این شبکه ها در دراز مدت باشید.
باید توجه داشت جدا از تعامل مخاطب با رسانه در حالت معکوس آن یعنی تعامل رسانه با مخاطب، حتی اگر این شبکه ها به دنبال پیام رسانی خاصی هم نباشند و صرف سرگرم سازی را مد نظر داشته باشند به سبک زندگی مخاطبان شکل خواهند داد، مخاطبانی که نه تنها بی میل نیستند بلکه به استقبال این شبکه ها می روند.
پیام های رسانه ای شبکه های غربی روحی واحد مبتنی بر اصول اومانیسم و لیبرالیسم در خود دارند و پیام های ساخته و منتشر شده در هر قالبی از این شبکه ها انسان را به یک مقصد نهایی خواهد رساند در واقع شما اگر چه شبکه های مختلف را مشاهده کنید اما درگیر یک تکرار هستید تکراری که هر چند برنامه ریزی نشده است اما به دلیل روح واحد باید گفت نمی توان از جادوی تکرار گریز داشت که به صورت تزریقی سبک زندگی و اهداف این شبکه ها را در بدنه مخاطبان تزریق خواهد کرد و در داخل نیز مکملی چون سینمای فارسی بدان کمک خواهد کرد. اما از کسانی که با توجیه عدم تاثیر پذیری، خود را در زمره مخاطبانی فعال می پندارند، باید پرسید:
این شبکه ها چه چیزی را ترویج می کنند؟
چه چیز این شبکه ها در کل مقصود تماشای آنان است؟
آیا من و تو فرهنگ ملی ما را ترویج می کند؟
آیا برنامه بفرمایید شام بر موازین اخلاقی ما استوار است؟
زن های فارسی وان مطابق با الگوی ایرانی اسلامی ما هستند؟
خیانت و لاابالی گری در سنت ما جای دارد؟
شراب عضوی از مهمانی های ما است؟
روابط با نامحرم امری پسندیده است؟
ترویج همجنس گرایی بر اساس اصول انسانی است؟
مد و مصرف گرایی براساس اصول اقتصادی است؟
آیا جواب این سوال ها که به طبع منفی می باشند، پیام هایی از جنس فرهنگ دینی و ملی ما را در بردارد؟ آیا صرف سرگرمی می تواند دلیلی باشد که ما خود را در معرض چنین محتواهایی قرار دهیم؟ حتی اگر شبکه های داخلی در جذب ما موفق نباشند و رسانه ملی را سرگرم کننده نپنداریم. هیچ توجیه ای وجود ندارد که ما خود را در برابر چنین شبکه هایی قرار دهیم با هر دلیلی که باشد از جمله عدم مناسب بودن برنامه های رسانه ملی، کنجکاوی، آگاهی از رویدادهای جهان و.... .
سرگرمی با رسانه های دیگر در بسیاری اوقات بهتر از نشستن بی هدف و ظاهرا هدفمند در پای ماهواره است، حالتی که شما کنترل ذهن خود را در دست شبکه هایی دادید ولی می پندارید کنترل در دست شماست!
چند درصد شبکه های ماهواره ای که مخاطبان فارسی آن را می بینند هدفی غیر از جنگ نرم دارند؟ و چند درصد از مخاطبین آگاهانه و با فیلترهای مناسب ذهنی پای این شبکه ها می نشینند؟ چقدر ماهواره ها مقصر هستند، چقدر ما و چقدر رسانه ملی؟